خیلی جالبه...حتما بخونید

.

.


ایمیل مدیر :

» مهر 1394
» ارديبهشت 1394
» اسفند 1393
» مرداد 1393
» آذر 1392
» مهر 1392
» مرداد 1392
» تير 1392
» خرداد 1392
» ارديبهشت 1392
» فروردين 1392
» اسفند 1391
» بهمن 1391
» دی 1391
» آذر 1391
» آبان 1391
» مهر 1391


» ردیاب ماشین
» جلوپنجره اریو
» اریو زوتی z300
» جلو پنجره ایکس 60







RSS
خیلی جالبه...حتما بخونید
نویسنده OMID تاریخ ارسال یک شنبه 2 تير 1392 در ساعت 16:42

شوالیه ای خطاب به دوستش می گوید:
- بیا تا به سمت کوهی برویم که خداوند در آن زندگی می کند!می خواهم امتحان کنم که او چگونه فقط می تواند دستور داده و هیچ کاری برای سبک تر کردن بار وفشار مسوولیت ما انجام نمی دهد. .
دیگری می گوید:
-من هم برای اثبات ایمانم می آیم.
شب هنگام بود که به بلندی آن کوه رسیدند.صدایی در تاریکی شنیدند که می گفت:” بار اسبهایتان را از سنگهای روی زمین پر کنید.”
سوارکار اول می گوید:
-دیدی؟ بعد از این همه سوارکاری و کوهنوردی,او هنوز می خواهد تا بار ما را سنگینتر کند.من هرگز اطاعت نخواهم کرد. .
و سوارکار دوم همان کاری را کرد که به او دستور داده شده بود.
وقتی که از کوه پایین آمدند,سپیده دم شده بود و اولین اشعه های نورخورشید سنگهایی را که شوالیه دوم با خود به همراه آورده بود, روشن نمود.
آنها خالصترین الماسهای دنیا بودند . . .
تصمیمات و تقدیرات الهی اسرار آمیز هستند,اما همیشه به صلاح ما هستند



نظرات شما عزیزان:

parisa
ساعت17:02---2 تير 1392
سلام امیدجان وبلاگ فوق العاده باحالی داری اگه خواستی به منم سر بزن خوشحال میشم در ضمن مایل به تبادل لینک هم هستم اگر خواستی تو بخش نظرات بهم بگو ممنونم موفق باشی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من



.:: Design By :